اين کتاب حاوي مدارک تاريخي مستند دربارة وجود يک سنت باطني و نخستين مبتني بر مجموعه‌اي از اصول اولية از پيش موجود و ثابت است، که هم امروز و هم هميشه بر حق بوده و در همه‌جا و در تمام ادوار تاريخي شارحان خود را داشته است و دو تن از بزرگ‌ترين شارحان غربی آن در نيمة اول سده بيستم کوماراسوامي و گنون بوده‌اند. اين کتاب در ضمن حاوي مضامين متعدد يا نظريه‌هاي فرعي‌ای است که از شرح «سنت» در آثار کوماراسوامي و گنون تفکيک‌ناپذير است. اين مضامين به‌طور خلاصه از اين قرارند: اصول اولية سنت ــ حکمت جاويدان ــ اصولي اساسي‌اند؛ جوهر از اصل زاده مي‌شود؛ جوامع سنت‌باور کاملاَ متأثر از اين اصول اوليه و بدین‌سان يکدل و يکپارچه بازتابندة آنها بودند؛ يک ويژگي اصلي و بارز فرهنگ «سنتی» فقدان انشقاق یا، به بيان ديگر، فقدان تجميع امور قدسي و غیرقدسی است؛ صفت «سنتی» دربرگيرندة جوامع پيش از تجددِ فاقد سواد يا قبيله‌اي و تمدن‌هاي بافرهنگ است؛ و سرانجام اينکه جهان متجدد، به سبب چرخه‌هاي محتوم با ادوار زماني متفاوت، در حال حاضر عملاً به‌تمامي سکولار و بنابراین نقطة مقابل جهان «سنتی» است.